نقش آفرینی دیرتر از موعد جوانان و نوجوانان
به قلم: رضا صالحی پیش از این برایم سوال پیش آمده بود در سرزمینی که ما قهرمانان نوجوان کم نداشته ایم چرا و چگونه به این نتیجه رسیده ایم که باید سن رای دهی را به هیجده سالگی تغییر دهیم؟ و البته سوالی فراتر از سن رای دهی چرا و چطور به این نتیجه رسیده […]
به قلم: رضا صالحی
پیش از این برایم سوال پیش آمده بود در سرزمینی که ما قهرمانان نوجوان کم نداشته ایم چرا و چگونه به این نتیجه رسیده ایم که باید سن رای دهی را به هیجده سالگی تغییر دهیم؟ و البته سوالی فراتر از سن رای دهی چرا و چطور به این نتیجه رسیده ایم باید که سن مشارکت جدی جوانان را به ۱۸ سالگی افزایش داد؟
اساسا یکی از برکات انقلاب همین بلوغ سیاسی جوانان بود؛ چه بسیار شهدایی که راه صد ساله را یک شبه طی کردند و کم تر از هیجده سال سن داشتند و امام جامعه نه تنها بلوغ سیاسی و فهم سیاسی آن ها را زیر سوال نبرد بلکه آنان را رهبران نوجوان خواندند.
یکی از مهم ترین عرصه های نمایش بلوغ سیاسی همانطور که پیش تر اشاره کردم حضور نوجوانان در دفاع مقدس بود؛ما کم نداشتیم از قهرمانان نوجوانی که نشان دادند در سن و سالی کمتر از ۱۸ سالگی فهمی کامل و عظیم داشته اند و نقش های بزرگ و پرشکوهی را ایفا کردند.
یکی دیگر از این نمایش های بلوغ سیاسی اصل انقلاب و حضور جوانان در تظاهرات و… پیش از انقلاب بود و این حضور فعال همواره در برهه های مختلف سیاسی مثبت و نمایانگر بلوغ جوانان و نوجوانان بود
فهم درست در ابتدای انقلاب هم سنی پایین تر از هیجده سالگی برای حضور در عرصه های سیاسی و بالاتر از آن امکان مشارکت در رویداد های مهم سیاسی، اجتماعی کشور بود؛ آیا مشارکتی مهم تر از مشارکت در اصل انقلاب اسلامی و رای به جمهوری اسلامی وجود داشت؟ آن زمان ۱۶ ساله ها امکان حضور و رای دهی در این عرصه را داشتند اما امروز در کوچک ترین مسائل سیاسی هم مشارکت داده نمی شوند.
شاید دلیل هم همین بوده که آن زمان سیاست مداران ما این تصاویر را دیده بودند و به فهمی جامع تر از حضور نوجوانان و جوانان در عرصه های سیاسی رسیده بودند ولی سوال آن است که چرا امروز حضور فعالانه نوجوانان در عرصه های سیاسی را نمی بینند و البته دلیل کاهش آن را جویا نمی شوند؟
آنچه مشخص است، آن است که در تمام این سال ها هر گز ۱۶ سالگی مشکلی برای کشور ایجاد نکرده بود و اتفاقا باعث شده بود مشارکت جوانان در سال های بعد از ۱۶ سالگی به واسطه اعتبار و هویت دادن به این نوجوانان بیش تر و بیش تر شود اما آنچه نا مشخص است دلیل تغییر سن رای دهی و افزایش آن برای نخستین بار در تاریخ انقلاب به ۱۸ سالگی در سال ۱۳۸۵ است.
چه اتفاقی پس از آن افتاد و آیا کیفیت مشارکت تغییر محسوسی کرد یا نه؟ آیا این امر توانست جوانان ۱۸ ساله هایی تربیت کند که به واسطه ورود دیر هنگام تر به عرصه های سیاسی فهم دقیق تری از جوانان ۱۸ ساله قبلی داشته باشند؟ آیا انتخاب ۱۶ ساله ها دچار مشکل جدی و یا تفاوت چشم گیری با ۱۸ ساله یا حتی ۲۰ ساله ها بود؟
تنها چیزی که می توان تصور کرد آن است که برعکس آنچه بیان می شود تاخیر انداختن بی جا و بی مبنا و بی اساس هویت دهی سیاسی به جوانان نتیجه ای جز غیر سیاسی کردن جوانان در سال های پس از آن نداشته والا یک جوان ۱۷ ساله با یک جوان ۱۸ ساله چقدر تفاوت دارد؟ تقریبا هیچ!
البته غیر سیاسی کردن هم از جانب خودی بوده و نظام سلطه و دشمنان ایران عزیز نه تنها نایستاده اند بلکه از فرصت بهره بردند و اغتشاشات ۱۴۰۱ را با استفاده از ظرفیت همین سن شکل دادند و به آن افتخار هم کردند؛این یک حقیقت است اگر در سن درست فضای حضور سیاسی را برای نوجوانان و جوانان فراهم نکنید دشمن برای شما طراحی خواهد کرد.
دشمن در حالی نوجوان ایرانی را با انواع خشونت ها در هنر، بازی و ادبیات و… آشنا و تربیت می کند اما همزمان به قهرمانان واقعی نوجوان بدبین می کند و او را از تبدیل شدن به یک کنش گر فعال در عرصه های سیاسی و اجتماعی کشور باز می دارد؛ حال سوال این است که نقش درست ما در برابر این تقابل چیست ؟ ادامه این روند یا ایجاد فضای برای ایفای نقش!