علمالهدی: به دولت سیزدهم هم نقد دارم/ در انتخابات پیش رو بنای من این است که وارد نشوم/ در دولت روحانی شلوغیها ابتدا در تهران بود و نه مشهد/ ما متدینان را به نام «مردم» میشناسیم/ من موقوفه را تصرف نکردم؛ بههیچوجه حقالتولیهای برایم واریز نشده است
علم الهدی نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی و امام جمعه مشهد گفت: تریبون ما خاصیتی دارد که حرفی که میزنیم در شهر میگیرد. حالا افرادی که همچین تریبونی ندارند، همچین سخنوریای ندارند، تقصیر ما چیست که حرف آنها نمیگیرد؟ شما انتظار دارید شهر ده تا امامجمعه داشته باشد؟ شهر یک امامجمعه دارد. اینطور […]
علم الهدی نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی و امام جمعه مشهد گفت: تریبون ما خاصیتی دارد که حرفی که میزنیم در شهر میگیرد. حالا افرادی که همچین تریبونی ندارند، همچین سخنوریای ندارند، تقصیر ما چیست که حرف آنها نمیگیرد؟ شما انتظار دارید شهر ده تا امامجمعه داشته باشد؟ شهر یک امامجمعه دارد. اینطور هم نیست که منتقدان تریبون نداشته باشند. حداقلش اینست که الان همه در فضای مجازی میتوانند حرف بزنند. حالا اینکه مردم حرفشان را گوش نمیدهند، تقصیر من چیست.
عدهای من را نهی میکردند از این گفتوگو، برداشتشان این بود که این مصاحبه درنهایت تبدیل میشود به یک گفتوگوی یکطرفه که قرار است یک طرف پیروز و طرف دیگر شکست بخورد و برداشتشان این بود که قطعا من طرف پیروز ماجرا نخواهم بود. با این حال برای روشن شدن ذهنیت مخاطب عرض میکنم که مدت زیادی درپی گفتوگو با شما بودم. سوالات از چند منظر طرح شده است؛ یکی برمبنای نظرات کارشناسان و منتقدان و منظر دیگر، سوالاتی است که مردم به تداوم و تواتر میپرسند اما پاسخ مشخصی دریافت نکردهاند. ناگفته نماند که بخشی از مخاطبان هم به بیاثر بودن این گفتوگو در شرایط فعلی جامعه تاکید دارند و موکدا اصرار دارند که این گفتوگو فایدهمند نیست. من میخواهم از اینجا گفتوگو را شروع کنم که اساسا چرا در یک جامعه ناامیدی رواج مییابد و تا جایی پیش میرود که حتی گفتوگو را بهعنوان ابزار موثر رفع فاصله اجتماعی، بیاثر میبیند؟
اصل در بشر، امیدواری است و براساس امید زندگی میکند. کشاورزی که محصولی را میکارد، به امید برداشت منتظر میماند. در فعالیتهای اجتماعی هم همین است. «ناامیدی» از جایی دیگر به یک ملت تلقین میشود. مردم ناامید نمیشوند مگر اینکه کسی آنها را ناامید کند. شما این را در نظر بگیرید که زندگی مردم به لحاظ اقتصادی و سیاسی یا هر بعد دیگر، قابل مقایسه با ۴۳ سال پیش نیست و رشد داشته است اما دشمن بهدنبال القای ناامیدی به مردم است. در یک نظام مردمسالار دینی تنها عاملی که میتواند مردم را از نظام جدا کند، همین ناامیدی است.
عملکرد دولتها یکی از عوامل ایجاد ناامیدی است. اگر تغییر مطابق آنچه وعده داده شده است رخ ندهد، باعث ناامیدی است. به دولت آقای روحانی انتقادات زیادی را وارد میدانستید یا حتی دولت دوم احمدینژاد. عملکرد دولت سیزدهم را چطور ارزیابی میکنید؟ پاسخ به این سوال از این منظر که شما نسبت فامیلی با آقای رئیسی دارید حائز اهمیت است.
طرح دولتها و اداره کشور همیشه با مشکلاتی مواجه بوده است که طبیعی هم هست. هرکسی با هر اخلاصی هم که بخواهد طرحی را پیش ببرد، بالاخره امکان دارد به بنبستهایی بخورد که کار پیش نرود.
در دولتها دو مشکل عمده وجود داشت؛ یک وقت افراد در یک بینش مخالف با مقاممعظمرهبری قرار میگیرند. مشکلی که با دولتها داریم بیشتر از این زاویه است وگرنه همه دولتها طرحهایشان گاهی مشکلاتی دارد و به مسائلی برمیخورند. اما برخی دولتها در اعمال و برنامههایشان در مخالفت با رهبری بودهاند. در دولت آقای احمدینژاد نهتنها حمایت کردم، بلکه بنده هزینه شدم تا ایشان رای بیاورد. خود ما طرفدار سرسخت بودیم. اما در اواخر دولت، ایشان با رهبری در زاویه مخالفت قرار گرفت و این موضوع پیش رفت و به جایی رسید که انحراف ایشان از خط رهبری بین مردم علنی شد. ما که نوکر جریانهای سیاسی نیستیم، ما نوکر ولایتیم. طبیعتا وقتی کسی بخواهد راهش را از خط ولایت جدا کند ما با ایشان درگیر میشویم.
از زمان آقای مشایی به بعد انتقادتان از احمدینژاد قوت گرفت؟
در مسائل مختلف. مشایی و دخالتش در امور هم تا حدودی قابل تحمل بود. منتها از یک زمانی به بعد دیگر احمدینژاد خودش معلم مشایی شده بود و در موضع سرسختانهای در مقابل رهبری قرار گرفت. حتی برخی به من خُرده میگرفتند که شما در حمایت از احمدینژاد اشتباه کردید. بیان میکردم که احمدینژاد این نبود و شرایط قدرت او را به اینجا رساند. اسب قدرت که ایشان سوار بود، رم کرد و او را به در و دیوار زد، تا اینکه در برابر رهبری ایستاد. بنابراین برخورد ما با دولتها سر این موارد است، نه طرح و برنامهها. در دولت روحانی مطرح کردند که شلوغی مشهد در آن سالها از طرف ما بوده است و ما مردم را علیه دولت تهییج کردیم. درصورتیکه شلوغیها ابتدا در تهران بود و نه مشهد. هفته قبلش هم در نمازجمعه گفته بودم که اهانت به رئیسجمهور شرعا جایز نیست چون رئیسجمهور منصوب حجت امام زمان(عج) است و کسی حق ندارد توهین کند.
خاطرتان هست که روحانی با تکیه بر کدام حرف شما، این گمانه را مطرح کرده بود؟
در مواضع مختلف نسبت به دولت ایشان نقدهایی داشتیم و همین بهانه به دستشان داده بود. استانداری وقت به من گفته بود که از دفتر رئیسجمهور خواستهاند که شرح گفتههای شما را برای آنها بفرستیم، حتی شنیدم که ایشان کلاسوری تهیه کرده از نقدهایی که من علیه دولت مطرح میکردم و گفتند میخواهد این را ببرد محضر آقا. درمقابل البته ما هم حمایتهایی که از دولت داشتیم را سرجمع کردیم و برای دفتر آقا فرستادیم. آن مقداری که من از آن دولت حمایت کردم، از دولت سیزدهم نکردم. الان فکر میکنند چون رئیس دولت قوم و خویش من است، من به دولت نقد نمیکنم. چشم نقدبین ندارند اینها. در صورتی که سه هفته حرف من مساله معیشت مردم بود. حتی وقتی وزیر اقتصاد مشهد بود به ایشان گفتم خودتان اقتصاددان هستید و متوجه هستید که مقصد اقتصاد کلان با اقتصاد خرد فرق میکند. مساله ثبات معیشتی برای ما مهم است. اینکه معیشت را به مسائل اقتصاد کلان گره زدید؛ مخالفیم. منتها مشکلی که داریم این است که مردم خطبههای ما را گوش نمیدهند، نمازجمعه هم که شرکت نمیکنند و حتی خطبهها را از تلویزیون گوش نمیدهند ولی در عوض هر چیزی که دیگران نوشتند و آن را تیتر کردند، همان را به حساب ما میگذارند. خب ببینید؛ کسی این پنج جلسه را که ما برای معیشت به دولت سیزدهم نقد کردیم نمیبیند و فکر میکنند ما به دولت نقد نمیکنیم.
جدیترین انتقادی که به دولت دارید فقط بحث معیشت است یا انتقاد دیگری هم دارید؟
باز شما را ارجاع میدهم به دولت اول آقای روحانی که وزیر بهداشت طرحی داشت برای خانواده که ما چندین بار از این طرح حمایت کردیم. یا مثلا الان دولت فعلی در روابط بینالملل موفق بوده است؛ روابط بینالملل دیکتهشده قبلی را دنبال نکرده است. در بعضی مواضع فرهنگی هم مثل عفاف و حجاب جلو نیامده و به آن نقد دارم که چرا در مسائل فرهنگی مرتبط با عفاف و حجاب، هم دولت و هم مجلس و هم قوه قضائیه جدیتر از این برخورد نمیکنند. لایحه عفاف و حجاب را بنده در خطبهها نقد کردم و لایحه را برگرداندند. در جریان اقتصاد کلان دولت موفق بوده است، مساله ارز ۴۲۰۰ تومانی و گرفتن یک بازار از دست سودجویان مساله کوچکی نبود. در عین حال الان مساله ما «اقتصاد معیشتی» است. من یک منطق اقتصادی دارم و آن این است که مساله ثبات معیشتی به توسعه اقتصادی نباید گره بخورد. این دو با هم فرق میکند.
این ضعف را متوجه کابینه دولت سیزدهم میدانید یا ضعف در طرح و راهکارها؟
یکی از نقاط قوت دولت تلاشهای خستگیناپذیر دولت است در محرومیتزدایی. این در دولت قبلی نبوده است. اینکه تصمیمات سفر اول دولت به استانها تا زمانی که سفر دوم رخ میدهد به نتیجه رسیده ارزشمند است. کابینه طوری است که از عرصه دانش به این عرصه آمدهاند. بعضی را از قدیم میشناسم که دانشجوی من بودند. آدمهایی که بهروز و متدین هستند. خب اینها باید بیایند اصل مساله معیشت را از توسعه اقتصادی جدا کنند.
مدیریت معیشت مردم هم کار سادهای است، کار مشکلی نیست. مثلا حل مشکل خودرو خیلی سادهتر از اینهاست؛ با ایجاد یک میدان رقابت توان خارجی با یک توان بالای داخلی و توسعه میدان رقابت، مشکل بازار خودرو حل میشود. خب باید دولت ریسک کرده و این توسعه رقابت را ایجاد کند. در ماجرای مسکن همین فرمان دولت درست است فقط باید سرعت بیشتری بدهد. چیزی که درآمد مسکن را بالا برده، درآمد مترتب بر مسکن است. اگر بتوانیم آن را کنترل کنیم مشکل مسکن هم حل میشود. هر چیزی یک راهی دارد.
آیا دولت سیزدهم یا واسطهای از شما برای انتصابات دولتی در استان خراسانرضوی نظرخواهی کردهاند؟ این ذهنیت که شما در انتصابات ورود میکنید از کجا نشات میگیرد؟ از انتصاب استاندار خراسان و حمایت از رئیس اوقاف بگیرید تا حمایت از عدم تغییر رئیس کل سابق دادگستری یا حتی معاونتهای استانداری خراسانرضوی…
نظر ما را چهجوری میگیرند؟ در جاهایی که تردید دارند میپرسند که «شما این را تایید میکنید یا نه؟» جایی که تردید ندارند سوال نمیکنند. رئیس دادگستری جدید را اینجا مشخص کردند، یک سوال هم از من نکردند. برای استاندار از من سوال کردند که ایشان چطور آدمی ست؟ و من فقط گفتم «ایشان فرمانده سپاه بوده، آدم باتقوایی است، متدین است.» شاید در مقام مشورتکننده با من مشورت کنند اما اینکه بگویند مثلا با نظر شما میخواهیم فلان شخص را منصوب کنیم، خیر؛ اینگونه نبوده است.
جایی که شما آن شخص را تایید نکنید، باز هم آن نهاد یا قوه، آن انتصاب را انجام میدهد؟
بعضی افراد را من التماس کردم که این فرد به درد استان ما نمیخورد اما باز هم کار خودشان را کردند. اینطور نیست که معطل اراده ما باشند. ضمن اینکه مقاممعظمرهبری نمایندههایشان را از دخالت در انتصابات مقامات استانی و دولتی نهی کردند. خب این دستور رهبری است که ما نباید دخالت کنیم.
پس این گمانه که آقای علمالهدی در عزل و نصبها دخالت دارند از کجا آمده است؟ مثلا اینکه رئیس دادگستری سابق بهواسطه تاکید شما در این سمت نگه داشته شده بود.
دروغ است.
ولی شما در جلسهای که با تعدادی از مطالبهگران داشتید، عنوان کردید که «آقای صادقی را خواستند بردارند ولی من مانع شدم.»
ممکن است در آن جلسه انتقادی کرده باشند به آقای صادقی و من نپذیرفته و رد کرده باشم. در زمانی میخواستند رئیس دانشگاه فردوسی را تعیین کنند انجمن صنفی اساتید دانشگاه شخصی را معین کردند. نامهای برای من نوشتند که این فرد را برای ریاست پیشنهاد میدهیم. من در ذیل نامه یا ضمیمه این نامه، به وزیر نوشتم که این فرد را اساتید پیشنهاد میدهند و من این فرد را به دیانت میشناسم و درنهایت نوشتم والامرو الیکم. یعنی تصمیمگیری با خود شماست. این نامه به اسم من پخش شد درصورتیکه این نامه ذیل آن نامه اساتید بوده است. اتفاقا آقای وزیر علوم این آقا را منصوب نکرد و کس دیگری را منصوب کرد.
میدانید که منتقدان زیادی دارید. میدانید که منتقدانتان از چه گروه یا طیفهای اجتماعی هستند یا مهمترین انتقادهایی که به شما وارد میدانند، چیست؟ گویا خودتان معتقدید که آنچه به شما نقد میشود از ناحیه معاندان و شبکههای دشمن است و آن هم به علت اینکه شما از ولایت دفاع میکنید. اما آنچه من مطلع هستم شما در بین متدینان، کنشگران، روحانیت و … هم منتقدانی جدی دارید.
انتقاد یکچیز قهری برای یک انسان فعال است. از «دیوار» هیچکس انتقاد نمیکند ولی برای «در» همه حرف میزنند. در عرصه اجتماعی هرکسی بخواهد فعالیتی کند، طبیعی است که نقادانی دارد. اینطور نیست که بگویم منتقدان تماما ضدانقلاب هستند؛ خیر. منتها منتقدانی که در فضای باز انتقاد میکنند این را مدنظر داشته باشند که از این انتقاد ولو بحق آنها چه کسی بهرهبرداری میکند؟ وقتی بیبیسی و ایراناینترنشنال حرف اینها را منتقل میکند باید بدانند که همصدا نشوند با اینها. من و شما اگر به هم انتقاد داریم که نمیرویم سر چهارراه یقه هم را بگیریم. ما برادریم. اینکه حرف در فضای مجازی بپیچد مثل یقه گرفتن سر چهارراه است. الان اگر مجموعه انتقادها به بنده را بررسی کنید، میبینید که درصد بسیار کمی از سوی متدینان و دوستان است. مدیرکل اطلاعات استان سال ۱۴۰۱ آمد پیش من و گفت در یکماه ۳۳ هزار پست و پیام علیه شما بیان شده است. هزار نفر هم فعال بودند ولی ۲۰ درصد مربوط به داخل و ۸۰ درصد خارجی بوده است. حالا گاهی این ۵ درصد دوستان طوری انتقاد میکنند که ۹۵ درصد دشمن اسلام با اینها همنوایی میکنند.
آیا تابهحال این انتقادها منجر شده که در جایی عملکردتان را تغییر دهید؟
اگر بنده عملکردم مستدل بوده است، هیچوقت با یک انتقاد جابهجا نمیشده است. اگر به استدلال من ایرادی بگیرند، تجدیدنظر میکنم ولی گاهی از من چیزی را نقل میکنند که نتیجه آن استدلال است. میگویند چرا این حرف را زدید؟ خب درصورتیکه استدلال من را نشنیدند. یکبار از دفتر آقا زنگ زدند که گفتند فلانی علیه دولت حرف زده است. آقا گفتند بروید نوارش را بیاورید. بعد که گوش کردند گفتند بروید سوال کنید که مدرک این حرفتان چه بوده است؟ خود آقا که ولی امر مسلمین است، اینطور برخورد میکنند. در مواردی هم بوده که به من نقد شده نسبت به یک جمله و من ابتدا قبول نمیکردم که این جمله از من است. بعد که بررسی کردم دیدم درست است و نقد را قبول کردم.
تابهحال بررسی کردهاید که ببینید ریاست شما بر شورای فرهنگ عمومی استان منجر به بهبود شاخصهای فرهنگی شده است یا نه؟
نماینده ولیفقیه رئیس شورای فرهنگ عمومی است و من از این ۱۸ سالی که امامجمعه بودم، پنجسالش را فقط ریاست شورای فرهنگ عمومی بودم. نماینده ولیفقیه پیش از من ریاست را به استاندار داده بودند. از وقتی ما وارد شدیم، دیدیم این شورا بههیچوجه قدرت اجرایی ندارد. تا الان برای شاخصها جلساتی گذاشته شده اما مصوبات بر زمینمانده، چون باید در مرکز (تهران) تصمیمگیری میشده است. با آقای خسروپناه دو، سه جلسه مفصل درباره این ساختار صحبت کردیم، قرار شد در شورای انقلاب فرهنگی ساختار شورای فرهنگ عمومی را بههم بریزد. اینجا در مشهد شورای فرهنگ عمومی باید مستقل باشد. در اینجا که ما نهادهایی مثل آستان قدس و حوزه علمیه را داریم، اینکه با همان ساختار مشابه یک استان کوچک بخواهیم کار کنیم، متفاوت است. ساختار ما باید مستقل باشد؛ هم از لحاظ برنامهوبودجه و هم تصمیمگیری و اجرا.
نقش شما در انتخابات شورا و مجلس همیشه بحثبرانگیز بوده است. متاسفانه این رویه در کشور وجود دارد که نمایندگان ولیفقیه در انتخابات موضع دارند، تا جایی که بعضا منجر به دخالت میشود. در این میان، نقش شما همیشه موردبحث بوده است. منتها توقعی که مردم دارند، این است که نماینده ولیفقیه هم مثل خود آقا بیطرف در انتخابات وارد شود. اما به عملکرد شما انتقاد جدی میکنند، مبنیبر اینکه شما از یک گروه خاصی حمایت کردهاید و حمایت شما منجر به رایآوری این گروه شده است. اینکه وقتی یک پدر به یک فرزند لبخند میزند و به دیگری نه، یعنی آن فرآیند را تایید میکند.
متاسفانه اینطور است که مشهد یک کدخدا میخواهد اما نه برای کدخدایی، بلکه برای اینکه همهچیز را گردن او بیندازند و خرابیها را به او نسبت بدهند. زمان مرحوم طبسی هم همین بود، قبل از انقلاب هم همین بود. گروههای سیاسی کمکاری خودشان را گردن ما میاندازند. اینجور موارد را حاضرم مورد به مورد جواب بدهم. چه در زمان مرحوم طبسی و چه بعد از آن، من اعلام کردم که بنده هیچ لیستی ندارم. اگر میتوانند ثابت کنند که من گروهی را بالا کشیدم و دیگری را پس زدم، بیایند ثابت کنند. در شورایشهر بنده هیچ وقت از شورای ائتلاف حمایت نکردم. بعد از انتخابات با شورای ائتلاف جلسه گذاشتم و علت اینکه گفتم شورای ائتلاف مورد تایید من است، این بود که عدهای اجازه نمیدادند افراد منتخب وارد شورا شوند و کار را شروع کنند. با وزارت کشور تماس گرفته و ایجاد شبهه کرده بودند. بنده برای اینکه این ماجرا را تمام کنم این جلسه را گذاشتم. این افراد منتخب من نبودند، چهبسا اگر قرار بود انتخاب کنم، این افراد را انتخاب نمیکردم.
سکوت شما هم در قبال پروسه و روند شورای ائتلاف را هم تایید این روند میدانند. شما هیچوقت جریان هوالمطلوب را نقد نکردید.