خبرگزاری فارس ـ گروه غرب از نگاه غرب: تلفات ناشی از ویروس کرونا به شدت بالاست. اما مطالعه ای که به تازگی انجام شده نشان داده است که مرگ و میرهای ناشی از کل واکنش ها در برابر این ویروس در نهایت می تواند از تلفات خود ویروس بیشتر شود.
در مقاله جدید «دایره ملی تحقیقات اقتصادی» محققان دانشگاه های هاروارد، جان هاپکینز و دوک به این نتیجه رسیده اند که ممکن است طی ۱۵ سال آینده، در نتیجه اقدامات انجام شده به منظور مهار گسترش این ویروس تا رقم هنگفت ۸۹۰ هزار نفر جان خود را از دست بدهند.
این محققان گفته اند: «نتایج ما نشان می دهد که مجموع مرگ و میرهای ناشی از کووید۱۹ از تلفات مستقیم بیماری حاد در اثر کووید۱۹ بسیار فراتر می رود و اینکه رکود اقتصادی پس از این همه گیری، می تواند سلامت جامعه را طی دو دهه آینده به مخاطره بیندازد.»
این محققان به طور خاص اشاره می کنند که شوک بیکاری در نتیجه تعطیلی ها و سایر ممنوعیت های دولت، دو تا پنج برابر بیشتر از شوک های بیکاری معمول بوده است. آنها گفته اند: «ما پیش بینی می کنیم که در آینده نزدیک این شوک بیکاری به شکل بی تناسبی بر آفریقایی آمریکاییان و زنان تاثیر بگذارد. اگرچه مردان سفیدپوست احتمال دارد در دراز مدت تر دچار تبعات جدی تری شوند.»
غم انگیز است، اما غافلگیر کننده نه
باید گفت که این یافته ها بسیار مایوس کننده هستند. آمریکاییان تا همین حالا نیز بیشتر از ۴۰۰ هزار مرگ را در نتیجه این ویروس تجربه کرده اند و تلاش های دولت برای کند کردن گسترش ویروس نیز عوارض شدیدی به همراه داشته است.
با این حال این یافته ها نباید غافلگیرکننده باشند. مدت هاست که افزایش بیکاری ارتباط متقابلی با نرخ های مرگ و میر بالاتر داشته است. یک مطالعه در سال ۱۹۷۹ چنین نتیجه گیری کرده که با هر ۱۰ درصد رشد بیکاری، نرخ مرگ و میر تا ۱.۲ درصد بالاتر می رود. به همین دلیل دانشمندان اجتماعی از مدت ها پیش گفته اند که اشتغال و رشد اقتصادی از اجزای ضروری داشتن جامعه ای سالم است.
ام.هاروی برنر استاد دانشکده پزشکی ییل در سال ۲۰۰۲ و پس از انجام مطالعه ای محوری درباره ارتباط بین بیکاری و مرگ و میر گفته بود: «رشد اقتصادی یگانه و مهم ترین عامل مرتبط با طول عمر است. اشتغال عنصری ضروری در منزلت اجتماعی است و شخص را به عنوان عضوی مشارکت گر در اجتماع تثبیت می کند و کاربست های مهمی در اعتماد به نفس نیز دارد.»
یافته های مطالعه دانشگاه ییل منحصر به فرد نیستند. مقاله ای که در سال ۲۰۱۴ در مجله سلامت عمومی هاروارد منتشر شده، به فراوانی تحقیقاتی اشاره دارد که به نتیجه مشابهی می رسند: اختلالات در اشتغال هزینه های هنگفتی برای سلامتی روانی و فیزیکی دارد. بدنه این مطالعات تجزیه و تحلیل بزرگی – منتشر شده در نشریه «علوم اجتماعی و پزشکی»- را تشکیل می دهند که چنین نتیجه گیری می کند که ریسک مرگ و میر در افرادی که بیکاری را تجربه می کنند به نسبت افرادی که چنین تجربه ای ندارند ۶۳ درصد بیشتر بوده است.
دلایلی متعددی برای افزایش مرگ و میر در دوره های بیکاری وجود دارد، اما به نظر می رسد اولین دلیل این باشد که بیکاری به معنای واقعی کلمه افراد را بیمار می کند. در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۹ توسط کیت دبلیو.استرولی جامعه شناس انجام و در نشریه دمگرافی منتشر شده، چنین نتیجه گیری می شود که از دست دادن شغل در نتیجه تعطیلی یک کسب و کار، خطر ابتلا به مشکلات سلامتی جدید را که احتمالا به از دست دادن شغل مربوط می شوند، بیشتر از ۸۰ درصد افزایش می دهند.
استرولی نوشته است: «من دریافتم که از دست دادن شغل به سلامتی آسیب می زند، بگذریم که افراد بیمارتر بیشتر احتمال دارد شغل خود را از دست بدهند. در پاسخگویانی که شغل خود را از دست داده اند اما دوباره در طول این مطالعه شغلی به دست آورده اند، خطر ابتلا به مشکلات سلامتی جدید بیشتر بوده است.»
این مشکلات شامل استرس ناشی از بیماری هایی چون دیابت، تنش افراطی، سکته، بیماری قلبی، رماتیسم و نیز مشکلات عاطفی و روانی مختلف است.
به رسمیت شناختن تبعات شدید تعطیلی ها
به نظر می رسد که بحث و گفتگوی اندکی در این باره صورت می گیرد که اشتغال فقط مسئله ای مرتبط با حقوق آخر ماه نیست، بلکه به سلامت و تندرستی نیز مربوط می شود. به همین دلیل است که آوریل گذشته من هشدار دادم که افزایش تاریخی بیکاری می تواند تاثیر عمیقی بر سلامت و زندگی انسان داشته باشد.
در آن زمان ترس از ویروس چنان در جان بیشتر مردم خانه کرده بود که درباره پیامدهای دراز مدت تعطیلی ها ندرتا حرفی زده می شد، حال به رسمیت شناختن آن بماند. نویسندگان مقاله دایره ملی تحقیقات اقتصادی می گویند که این کار اشتباه است.
این پژوهشگران می گویند: «ما این نتایج را به عنوان شاخصی قدرتمند تفسیر می کنیم که سیاستگذاران باید تبعات شدید و دراز مدت این رکود اقتصادی گسترده بر زندگی مردم را هنگام تدوین تدابیر بازیابی اقتصادی و مهار کووید ۱۹ مد نظر قرار دهند.»
این بحث به ویژه به دنبال یافته های جدیدی که نشان می دهند هزینه های شدید تعطیلی ها ممکن است هیچ مزایای روشنی نداشته باشد اهمیت پیدا می کند. در مطالعه ای که اخیرا در جورنال اروپایی «تحقیقات بالینی» منتشر شده و به ارزیابی واکنش ها نسبت به کووید۱۹ در سطح جهان می پردازد، نشان داده شده که تعطیلی های اجباری نتوانسته اند خیلی بیشتر از تدابیر داوطلبانه مزایایی به دست بیاورند.
این محققان چنن نتیجه گرفته اند که «ما نقش همه مداخلات در سلامت عمومی یا ارتباطات هماهنگ شده در مورد همه گیری را زیر سئوال نمی بریم، ولی ما نتوانسته ایم مزایای اضافه ای را برای دستور به ماندن در خانه و تعطیلی کسب و کارها پیدا کنیم.»
چند مطالعه دیگر به نتایج مشابهی رسیده اند. با این حال پژوهشگران دایره ملی تحقیقات اقتصادی این گزاره را که تعطیلی ها جواب می دهند پذیرفته اند، ولو با تبعاتی مرگبار. این محققان گفته اند: «بی هیچ تردیدی تعطیلی ها باعث نجات جان عده ای از مردم می شوند، ولی آنها در کاهش فعالیت های واقعی که می تواند عواقب شدیدی بر سلامت داشته باشند نیز نقش دارند.»
اینکه آیا تعطیلی ها بیشتر از آنچه ادعا کرده اند جان افراد را نجات داده یا نه احتمالا تا سال ها موضوع بحث و گفتگو باقی خواهد ماند. تحقیق دایره ملی تحقیقات اقتصادی به این سئوال پاسخی نمی دهد، بلکه تماما به روشن سازی هزینه های شدید تعطیلی ها اختصاص دارد.
با این حال باید به خاطر داشت که محققان فقط یک هزینه تعطیلی ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند: بیکاری و سلامت انسان. البته این برای یک مطالعه دانشگاهی مناسب است. اما همانطور که فردریک باستیات اقتصاددان به ما یادآور می شود، یک اقدام نه یک اثر، بلکه انبوهی از اثرات را باعث می شود که برخی از آنها نامرئی هستند و بسیاری از آنها نه.
لودویگ وان میسس اقتصاددان زمانی گفته بود: «بیکاری جمعی دائمی بنیان های اخلاقی نظم اجتماعی را نابود می کند. جوانان که آموزش های خود را برای جذب در بازار کار به اتمام رسانده اند، به اجبار دور از جامعه و تنها می مانند و از چیزی که اکثر جنبش های سیاسی رادیکال را شکل می دهد به جوشش در می آیند. انقلاب های آینده از میان آنها برای صفوف سربازان خود یارگیری می کنند.»
مسلما کمیت سنجی بنیان های اخلاقی نظم اجتماعی ما از شمارش جان انسان ها دشوارتر است. اما با درنظر داشتن خشونت ها و آشوب های سال ۲۰۲۰، شاید ما خیلی زود دریابیم که این بنیان ها نیز دقیقا به همان اندازه مهم هستند.
نویسنده: جان میلتمور (Jonathan Miltimore) از سردبیران سایت
منبع: https://b2n.ir/993244
انتهای پیام/