بورس در منگنه تصمیمات خلقالساعه
قرمزی پایدار بورس طی ماه ها و حتی سال های اخیر، رویکردی است که اعتماد مردم برای سرمایه گذاری در این بازار را به ویژه پس از ریزش شدید بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹، به شدت کاهش داده و از جذابیت های این بازار کاسته است. قرمزی پایدار بورس طی ماه ها و حتی سال […]
قرمزی پایدار بورس طی ماه ها و حتی سال های اخیر، رویکردی است که اعتماد مردم برای سرمایه گذاری در این بازار را به ویژه پس از ریزش شدید بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹، به شدت کاهش داده و از جذابیت های این بازار کاسته است.
قرمزی پایدار بورس طی ماه ها و حتی سال های اخیر، رویکردی است که اعتماد مردم برای سرمایه گذاری در این بازار را به ویژه پس از ریزش شدید بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹، به شدت کاهش داده و از جذابیت های این بازار کاسته است. برخی از کارشناسان معتقدند؛ اقدام اخیر بانک مرکزی ارائه گواهی اوراق سپرده با نرخ ۳۰ درصد، کورسوی امیدی برای گرایش به سرمایه گذاری در بازار سهام را نیز خاموش کرد و با توجه به سیاست های صورت گرفته در سال آتی، به نظر نمی رسد که بازار سرمایه در سال آینده نیز رونقی به خود ببیند، اما گروهی از صاحبنظران نیز بر این باورند که بازار سرمایه مدت ها پیش از اِعمال سیاست موقت گواهی سپرده ها با نرخ ۳۰ درصد، حال خوشی نداشته است و این امر محدود به دولت سیزدهم نیز نیست، اما می توان این مطالبه را داشت که چرا بانک مرکزی با سیاست گذاری شفاف و اعلام نرخ سود در کشور قدرت پیش بینی برای فعالان اقتصادی را گرفته است و متولیان اصلی این بازار نیز هیچ اقدام اصلاحی در این خصوص به عمل نمی آورند.
تقابل گواهی سپرده شخصی و رشد بورس
برزو حق شناس کارشناس بازار سرمایه در این باره به «نقش جهان نیوز»، گفت: اظهارنظرهایی مبنی بر اینکه سود ۳۰ درصد گواهی های سپرده شخصی باعث انحراف سرمایه ها از بازار سرمایه و رکود در این حوزه شده، تحلیل درستی نیست چرا که این رویکرد مدت کوتاهی صورت گرفت، اما بی رونقی بورس از قبل و حتی بعد از اِعمال چنین سیاستی در بازار سرمایه وجود داشته و استمرار نیز دارد، هر چند نمی توان از تاثیر آن به مدت کوتاه در این عرصه غافل شد اما باید برای یافتن دلایل رکود این بازار به دنبال عوامل دیگری در سطح کلان بود. در حقیقت نرخ تورم ۴۵ درصدی یکی از عوامل موثری است که خواسته یا ناخواسته از سوی صاحبنظران و برخی از مسئولان در ایجاد نوسانات و چالش های جدی وماندگار در بازار سرمایه نادیده گرفته می شود، این در حالی است که اصلی ترین دلیل را می توان سیاست اشتباه و تعجب آور بانک مرکزی جست و جو کرد که در مواجهه با مطالبه برحق بازار مبنی بر؛ پیش بینی و اعلام نرخ بهره در کشور، پاسخی جز اینکه هر وقت صلاح دانستیم افزایش یا کاهش نرخ بهره را در کشور اجرایی می کنیم، ندارند و به این ترتیب نتیجه ای به جز اقتصاد لرزان و غیرپایدار و بی ثابت نخواهیم داشت، چرا که در چنین وضعیت هیچ فرد حقیقی و حقوقی ریسک حضور در بازار را نخواهد پذیرفت.
بازار غیرقابل پیش بینی و سیاست های آنی بانک مرکزی
او افزود: از اوایل سال ۱۴۰۲ انواع ریسک ها در حوزه بازار سرمایه با عناوینی چون، نرخ خوراک پتروشیمی، تعیین جریمه برای بانک ها و… وجود داشته که همراه با دست اندازی به سود شرکت ها و … همراه بوده و بازار نیز متعاقباً به این رویکردها واکنش نشان داده است، این در حالی است که بانک مرکزی صراحتاً نسبت به تعیین نرخ بهره و اعلام آن واکنش منفی داشته که البته در نوع خود در دنیا عجیب و غریب است، از سوی دیگر عشقی؛ رئیس سازمان بورس نیز با وجود تاکید خود بر وجود خلاءهای بسیار در بورس مانند بازارگردانی و… هنوز هیچ اقدام اصلاحی را در این خصوص انجام نداده و این مدیریت ناکارآمد در کنار سیاست های اشتباه بانک مرکزی و… باعث شده تا بورس نتواند جانی برای حضور موثر در بازار سرمایه داشته باشد. او درباره اعلام خبر توقف عرضه اولی ها تا زمان نامعلوم در بورس گفت: این سیاست با توجه به فقدان وضعیت روشن و معلوم در بازار ثانویه در حال حاضر صحیح بوده است، چرا که وقتی بازار ثانویه رونقی ندارد، محل برای عرضه اولیه ها نیست و در حقیقت امری ثابت شده است و باید خیلی پیش از این صورت می گرفت، اما اینکه این روش بتواند در درازمدت و به عنوان واکنشی اصلاحی موثر باشد، نمی توان اظهار نظر قطعی داشت، در حقیقت باید گفت؛ یک عدم ارتباط در اقتصاد کشور وجود دارد که باعث شده تا هر نهادی و سازمان ذیربطی سیاست های جداگانه خود را در این وادی دنبال کند، در حالی که بانک مرکزی متولی اصلی اقتصاد کشور است که باید صراحتاً سیاست شفاف داشته باشد نه اینکه به میل خود و هر وقت صلاح دانستند از ابزار نرخ بهره در کشور استفاده کند، چرا که فعالان بازار را در کشور به سرگردانی می کشاند و این بی اعتمادی و سرگردانی و غیرقابل پیش بینی بودن برای بازار در همه حوزه ها به مثابه یک سم مهلک است.
عجیب ترین بازار سرمایه در جهان
حق شناس ادامه داد: عدم شفافیت و غیرقابل پیش بینی بودن نه تنها در بازار سرمایه بلکه در کل اقتصاد وجود دارد، که یکی از عجیب ترین وضعیت در بازار سهام در دوره های مختلف را ایجاد کرده است که مدیریت ناکارآمد رئیس کل سازمان بورس و … باعث ایجاد آن شده که البته با وجود اختلالات در سطح کلان قابل بررسی است. اما عملکرد خنثی مدیران بورس کشور به ویژه آقای عشقی به عنوان رئیس سازمان و اظهار نظر ایشان در دو سال قبل مبنی بر اینکه؛ آئین نامه بازار گردانی بورس دارای اشکالات فراوانی است، این سئوال را ایجاد می کند که؛ چرا نامبرده به عنوان مسئول مستقیم در این حوزه با وجود اِشراف به این مشکلات، هیچ اقدام اصلاحی را انجام نداند؟ این کوتاهی ها در بازار سرمایه از طریق چه مرجعی قابل پی گیری است؟
امتیاز نادیده انگاشته شده overvalue در بازار سرمایه
این کارشناس اضافه کرد: بازارها در اقتصاد نقشی همگرایی دارد که در اصول اولیه اقتصاد هم به آن اشاره شده است و اگر بازاری عقب بماند قطعاً به عنوان یک بیماری مسری به بخش های دیگر هم سرایت می کند، اما ناهماهنگی در این زمینه فقط مختص دولت سیزدهم نیست، بلکه سیاست گذاران در هر دولتی در قبال بازار سرمایه موضعگیری داشتند که رشد بازار سرمایه را عامل تورم می دانستند که البته نمونه بارز آن را در زمان دولت روحانی مشاهده کردیم با سیاست گذاری ها اشتباه مانع از رشد قوی آن شدند که در نتیجه آن؛ باعث ماندگاریِ بی اعتمادی مردم به این بازار شد که تا کنون نیز آثار آن قابل مشاهده است. این بازار در مقطعی با رویکرد overvalue مواجه شد، که با اِعمال سیاست های اشتباه در همان زمان آسیب های فراوانی دید، این در حالی است که اگر بازار سرمایه اجازه پیدا کند هم پای با نرخ تورم رشد خود را تجربه کند واین رویکرد حتی با مقداری overvalue هم همراه باشد، قطعاً به نتایج مطلوبی خواند رسید، چرا که این امر در بسیاری از کشورها «رشد بازار» باعث افتخار است، اما در ایران با واکنشی عجیب، هر گاه بازار به این مرز می رسد، با سیاست های تدافعی و بازدارنده مواجه می شود که در نهایت به شرایطی می رسد که وضعیت فعلی بازار است. حق شناس توضیح داد: در حقیقت باید تحلیل کرد که آیا overvalue شدن در کدامیک از بازارهای خودرو، مسکن و … در مقایسه با بازار سرمایه، بهتر است؟ بازارهای مسکن و خودرو و.. مصرفی هستند که با معیشت همراه است ولی بازار سرمایه کمتر از این ویژگی برخوردار است، در نتیجه پیامدهای منفی کمتری را به دنبال خواهد داشت. آقای عشقی در اردیبهشت ماه سال جاری رشد بازار سرمایه را عامل نگران کننده برای کشور اعلام می کند، در حالی که در کشورهای دیگر مانند آمریکا با آن دستاورد می سازدند و عکس یادگاری با تابلوهای سهام می گیرند.
تعارض منافع در بازارهای گوناگون
او در پاسخ به این سئوال که آیا این رویکرد ناشی از تعارض منافع در بازارهای مختلف نیست گفت: این موضوع قابل بررسی در حوزه مسائل سیاسی است، اما در مجموع می توان گفت ناترازی بانک ها و کسری بودجه منجر به رشد شدید نقدینگی در کشور است و در ادامه درمان بنیادی هم برای آن در کوتاه مدت متصور نیست، در نتیجه نقدینگی را بهتر است وارد بازار کنیم که بازار سرمایه بهترین گزینه و بیخطرترین آنها محسوب می شود که به اقتصاد آسیب احتمالی وارد نمی کند و در دنیا هم ثابت شده است. این کارشناس بیان کرد: از ضربه سال ۹۹ همچنان بازار بورس سرخ است، که همگان آن را ناشی از اِعمال سیاست های دولت روحانی می دانند که البته دخیل هم بوده است، اما در عملکرد دو سال و نیم دولت سیزدهم چرا هیچ اقدامی برای بازگشت اعتماد به بازار سرمایه نشده است؟ چه کسی متولی آن است؟ فرصت اعتمادسازی در شرایطی فعلی در سطح کلان اگر اراده برای بازگشت اعتماد باشد، می شود عملیاتی شود، اگر ترمز بازار سرمایه در اردیبهشت امسال کشیده نمی شد؛ الان چنین شرایطی را در بازار سرمایه تجربه نمی کردیم، اما عملکرد دولت به گونه ای بوده است که ورود پول به سرمایه با اراده گرفته شد، در نتیجه بهبود حال بورس نیازمند اجرای سیاست های اصلاحی از سوی مقامات مسئول در ارتباط مستقیم با بورس است و همچنین اعلام شفاف نرخ بهره توسط بانک مرکزی که می تواند کورسوی امیدی برای بهبود حال بازار سرمایه را روشن کند.