به سمت صنعتی شدن حرکت کنیم نه کارخانهداری!
نویسنده: صابر پرنیان هدف از ایجاد شهرکهای صنعتی امنیت خاطر سرمایهگذاران و تولیدکنندگان بوده تا بتوانند بدون نیاز به مراجعه کردن به دستگاههای اداری و بهراحتی مجوز دریافت کرده و از بروکراسی اداری این حوزه در امان باشند. ایجاد شهرکهای صنعتی باعث به وجود آمدن زنجیرهای از تولیدکنندگان برای استفاده از ظرفیتهای واحدهای مستقر در […]
نویسنده: صابر پرنیان
هدف از ایجاد شهرکهای صنعتی امنیت خاطر سرمایهگذاران و تولیدکنندگان بوده تا بتوانند بدون نیاز به مراجعه کردن به دستگاههای اداری و بهراحتی مجوز دریافت کرده و از بروکراسی اداری این حوزه در امان باشند.
ایجاد شهرکهای صنعتی باعث به وجود آمدن زنجیرهای از تولیدکنندگان برای استفاده از ظرفیتهای واحدهای مستقر در شهرکهای خود و شهرکهای مشابه است تا فرایند سرمایهگذاری به سهولت انجام گیرد.
اما نواقص و ایراداتی در این حوزه وجود دارد که باید به شکلی مدون برطرف شود. البته تاکنون اقداماتی در این خصوص انجامشده و قرار است در استان آذربایجان غربی هم مانند سایر استانها با تقویت زیرساخت شهرکها بخش تولید را امنتر ساخته تا تولیدکننده دغدغه تأمین آب، برق، گاز، فیبر نوری، تصفیهخانه، حملونقل و تأمین نیروی انسانی نیازهای فناورانه را نداشته باشد.
این در حالی است که تاکنون در بخش شهرکهای صنعتی قادر به ایجاد یک شهرک نمونه نبودهایم. قطعیهای مکرر برق در تابستان و گاز در زمستان، مصداق این ناتوانی است. از طرف دیگر مشکلات متعدد در کسب مجوزها باعث شده صنایع با مشکلات متعدد مواجه باشند و دولت باید نگاه ویژه به این شهرکها بهویژه صنایع کوچک و متوسط داشته باشد.
لذا با یک نظرسنجی از صاحبان تولید و صاحبان صنایع مستقر در داخل شهرکها و چه خارج از شهرکها درمییابیم که رضایتمندی مطلوب ایجاد نشده و دلیل اصلی آنهم نگاههای جزیرهای به بخش تولید، بخشنامههای متعدد، عدم نگاه حاکمیتی به مجموعهها و…بوده است، همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند که اگر کسی بخواهد وارد عرصه تولید شود باید از هفتاد خوان موانع تولید گذر کند.
نکته قابلتوجه اینکه یکی از هدفگذاریهای قانونگذار و متولی، استقرار آسان تولیدکننده در شهرکهای صنعتی و استفاده از مزایای این شهرکهاست اما این مهم که از مطالبات مهم واحدهای تولیدی است متأسفانه تاکنون محقق نشده است. دلیل آنهم مشکلات تأمین مواد اولیه، تأمین نقدینگی، قوانین کار، قوانین متعدد کسبوکار، قوانین گمرکی و زیرساختهای تولید است.
به مردم عزیز توصیه میکنیم که به دلیل گرمی بیشازحد تابستان در مصرف برق صرفهجویی کنند.
در حال حاضر واحدهای صنعتی روزی چند بار قطعی برقدارند. جالب اینکه طبق ماده ۲۵ قانون فضای کسبوکار هنگام قطعی برق باید آخرین واحدها، واحدهای صنعتی باشند که متأسفانه امروز واحدهای صنعتی اولین مکانهای قطعی برق هستند. این مسائل باعث نارضایتی هرروزه شهرکهای صنعتی است که متقابل آن کیفیت تولید کاهشیافته و از طرف دیگر قیمت تمامشده را افزایش میدهد.
همچنین کاهش رقابتپذیری در بین شهرکهای صنعتی ازجمله تبعات این مسائل است و همواره این واحدها با مشکلات عدیده دستوپنجه نرم میکنند. لذا باید به فعالان کسبوکار و فعالان اقتصادی که در رأس آنها شهرکهای صنعتی نگاه ویژه شود.
دولت بسترساز، سیاستگذار، تسهیلکننده و حمایتگر است. متأسفانه در سنوات گذشته دولت وظیفه اصلی خود را کنار گذاشته و بهجای آن به سمت تصدیگری حرکت کرده است؛ به اعتقاد من همین اشتباه و تخطی علت اصلی اقتصاد آسیب و همواره غیر بهرهور ماست. دولت باید در حوزه تأمین زیرساخت سیاستگذاریهای مهمی انجام میداد که هیچکدام از حوزهها شاهد چنین امری نبوده است.
در مقطعی chp ، یعنی تولید برق از گاز را مطرح کردند اما هر کس خواست در این حوزه فعالیت کند با شکست مواجه شد و علت اصلی آن عدم سیاستگذاری صحیح است. متأسفانه افراد را به سرمایهگذاری برای تولید برق تشویق میکنیم اما برق آن را نه خریده نه به شبکه وصل کردهاند! اگر هم خریدی صورت گرفته پولی پرداختنشده است.
بخش خصوصی یک بخش حسابگر است؛ سرمایهگذار وقتی قوانین نامتغیر و غیر شفاف را مشاهده میکند همچنین حمایتهای نا شفاف که با تغییر مسئولی تمام نگاهها هم به دنبال آن تغییر میکند، این فرد دیگر انگیزهای برای سرمایهگذاری پیدا نمیکند.
به نظر من بخش خصوصی ما توانمند، زیرک، کار بلد و باانگیزه است اما به دلیل اینکه در بخش سیاستگذاری و تسهیل گری همچنین تثبیت تصمیمات و فضای اقتصادی، عملکرد درستی نداشتهایم لذا بخش خصوصی انگیزهای برای حرکت ندارد.
بهعنوانمثال در بخش انرژی خورشیدی در حال حاضر کمتر از ۵ درصد برق خورشیدی داریم درحالیکه کشور ما یک کشور مستعد برای تولید برق ارزان است اما به دلیل سیاستهای غیر شفاف بخش خصوصی، رغبت به سرمایهگذاری در این حوزه پیدا نکرده و بیاعتماد شده است لذا دولت باید وظیفه اصلی خود یعنی سیاستگذاری، بسترسازی، تسهیل گری و حمایتگری را بهدرستی انجام داده تا بخش خصوصی وارد میدان شود.
به نظر من اگر با شفافسازی دولت و ایجاد زیرساختهای مناسب اگر بخش خصوصی ایران در حوزه وزارت نیرو، حوزه برق ورود پیدا کند میتواند در ۳ یا ۴ سال برق پایدار یا نیمه پایدار کشور را تأمین کند.
در پایان به دو مبحث مهم دیگر اشاره میکنم اولین نکته حرکت به سمت صنعتی شدن است، ما باید به سمت صنعتی شدن حرکت کنیم نه کارخانهداری؛ یعنی تولیداتمان را به سمت فنّاوری پیشرفته سوق بدهیم و از منابع محور به دانشمحور تبدیل شویم؛ لازم نیست همهچیز را تولید و صادرات کنیم متد دنیا مشخص است.
موضوع دیگر اینکه دولت بهجای شهرکسازی باید از ظرفیتها استفاده کند؛ در حال حاضر ازیکطرف شاهد شهرکسازی هستیم و از سمت دیگر تعطیلی کارخانه جات؛ در حالی که باید با افزایش تولید، نظام بهرهوری را تقویت کنیم به عبارتی از واحدهای صنعتی کوچک تولید ثروت کرده که انجام این مهم، استراتژی صنعتی می طلبد.
کشور ما دارای مزیتها، پتانسیلها و موقعیت جغرافیایی خاصی است که همه اینها نیاز به یک استراتژی مدون دارد. همچنین برای موفقیت در تولید و صنعت نیز باید با تدوین استراتژی صحیح کشور را به سمت تولیدات با ارزش افزوده بالا ببریم. بسیاری از تولیدات ما اگر تولید نشوند باصرفهتر است! وقتی یک تولیدکننده موادی را تولید میکند اما نمیتواند هزینه مواد اولیهاش را تأمین کند دیگر رغبتی برای تولید نخواهد داشت.
لذا ما باید از نگاه سیاست زده و سیاست محور به سمت نگاه اقتصادی آنهم اقتصادی که برای ما تولید ثروت و تثبیت بازار کند برویم. ما باید تولید رقابتپذیر، تولید ثروت پذیر، تولید دانشمحور داشته و از منابع کمتر استفاده کرده و با مصرف آب، گاز و انرژی کمتر کالایی تولید کنیم که برای کشور تولید ثروت کند.
بزرگترین سرمایه و نیروی ما بخش خصوصی است؛ سرمایههای ما علاقه به کار و فرهنگ مردم است که میخواهند با ایجاد شغل کشور را توسعه دهند. باید میدان را به بخش خصوصی بدهیم و دولت به وظیفه فراموششدهاش یعنی تسهیلگری پرداخته و خودش را رقیب بخش خصوصی نداند.